ایران دموکراتیک و غیراتمی با سرنگونی ولایتفقیه - سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس- ۲۳خرداد
یک جنبش سازمانیافته
حضار محترم، وقتیکه آمادگی اجتماعی برای تغییر فراهم میشود هیچ عاملی حیاتیتر از وجود یک جنبش سازمانیافته نیست. وحشت آخوندها از مجاهدین و شورای ملی مقاومت و تلاش برای نابودی آنها به همین دلیل است.آخوندها پیوسته حضور مجاهدین در عراق را تهدید حاکمیت خود دیدهاند. زیرا آنها نیروی پیشتاز نبرد با فاشیسم دینی هستند.زیرا این مجاهدین و شورای ملی مقاومت بودند که رودرروی اصرار خمینی بر ادامه جنگ، پرچم صلح را برافراشتند.این مجاهدین بودند که ارتش آزادیبخش ملی را برپا کردند و این مجاهدین وشورای ملی مقاومت بودند که در برابر دسیسههای بزرگ این رژیم و مماشاتگران همدستش، با پیروزی در بیش از 20 دادگاه در آمریکا، کانادا، اروپا وانگلستان، برچسب تروریسم علیه این جنبش را باطل و پرونده قضایی 15ساله درفرانسه را رسوا و مختومه کردند و حق مردم ایران برای تغییر رژیم را به کرسی نشاندند.
امید و آرمان
دوستان عزیز،تغییر در ایران در دسترس است. زیرا علاوه بر پوسیدگی رژیم و آمادگی جامعه، راه مبارزاتی آن هموار شده است و این راهی است که مسعود بازگشوده وهدایت کرده و کار بزرگی است که او بر عهده دارد. روزی که از زندان شاه آمد پرسید: مگر میشود خلقی را تا ابد اسیر و در زنجیر نگهداشت؟ و در پی همین آرمان، جنبشی به پا کرد که تاریخ ایران را بهسوی آزادی سمت داده است. از قیام سی خرداد و تأسیس شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش، تا شهراشرف و لیبرتی همه، سنگ بناهایی هستند که او برای آزادی ایران ساخته است. پدر طالقانی میگفت: در زندان اوین، بازجوها از اسم مسعود رجوی میترسیدند.حالا آخوندهای حاکم و پیروان آنها هم از اسم او و هم از کلام او میترسند، زیرا کلمه ممنوعه سرنگونی را به جنبش بزرگی تبدیل کرده که ارتجاع مذهبی را به بنبست کشانده است. او به نسل پیشتاز ایران آموخته است که در مبارزه با بربریت ولایتفقیه، تنها گوهر ماندگار، امید و ایمان و صداقت و فداکاری است. مجاهدین خلق ایران که امسال به پنجاهمین سال حیات خود پا گذاشتهاند، یک مبارزه آرمانخواهانه را پیش بردهاند و هیچگاه به ثمرات آن برای خودشان چشم ندوختهاند. آرمان داشتن، یعنی؛ مثل کوه ماندن و مثل رود رفتن و در هر بلا و توفانی پرچم آزادی را هر چه محکمتر در دست فشردن. از گذشت زمان و از قیمت سنگین آن
دوستان عزیز،تغییر در ایران در دسترس است. زیرا علاوه بر پوسیدگی رژیم و آمادگی جامعه، راه مبارزاتی آن هموار شده است و این راهی است که مسعود بازگشوده وهدایت کرده و کار بزرگی است که او بر عهده دارد. روزی که از زندان شاه آمد پرسید: مگر میشود خلقی را تا ابد اسیر و در زنجیر نگهداشت؟ و در پی همین آرمان، جنبشی به پا کرد که تاریخ ایران را بهسوی آزادی سمت داده است. از قیام سی خرداد و تأسیس شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش، تا شهراشرف و لیبرتی همه، سنگ بناهایی هستند که او برای آزادی ایران ساخته است. پدر طالقانی میگفت: در زندان اوین، بازجوها از اسم مسعود رجوی میترسیدند.حالا آخوندهای حاکم و پیروان آنها هم از اسم او و هم از کلام او میترسند، زیرا کلمه ممنوعه سرنگونی را به جنبش بزرگی تبدیل کرده که ارتجاع مذهبی را به بنبست کشانده است. او به نسل پیشتاز ایران آموخته است که در مبارزه با بربریت ولایتفقیه، تنها گوهر ماندگار، امید و ایمان و صداقت و فداکاری است. مجاهدین خلق ایران که امسال به پنجاهمین سال حیات خود پا گذاشتهاند، یک مبارزه آرمانخواهانه را پیش بردهاند و هیچگاه به ثمرات آن برای خودشان چشم ندوختهاند. آرمان داشتن، یعنی؛ مثل کوه ماندن و مثل رود رفتن و در هر بلا و توفانی پرچم آزادی را هر چه محکمتر در دست فشردن. از گذشت زمان و از قیمت سنگین آن
هیچ هراسی نداشتن. این است راهی که سفینه آزادی را به ساحل نجات میرساند.از محمد حنیف و یارانش، تا جوانی که همین دیروز به صفوف ما پیوست، ازمردان مؤمن به آرمان برابری تا یکهزار زن پیشتاز در شورای مرکزی مجاهدین، همه، راه و رسمشان، از خودگذشتگی بیچشمداشت است. آنها از آیینی پیروی میکنند که راهنمای عمل پیشتازان و پیشوایان آزادی از آغاز تاریخ تا امروز بوده است. یعنی برگزیدن یک تعهد جوشان و ایمان به اینکه این جهان، جهان تغییر است و نه تقدیر.
قانون اساسی ما آزادی، دموکراسی و برابری است
با همین آرمان و با همین ایمان، ما در پی بنای یک جامعه آزاد و دموکراتیک هستیم.یک قرن پیش، مجاهدان مشروطه در پی «عدالت، حریت، مساوات و اتحاد» بودند. سپس مصدق بزرگ بهپاخاست که میگفت: «مقصود این است که مردم در نیک و بد امور شرکت کنند و مقدرات مملکت را به دست گیرند». آنگاه فداییها ومجاهدین و دیگر پیشتازان مبارز، برای سقوط دیکتاتوری پیشین راه گشودند و حالا مقاومت ما با کهکشان شهیدانش، از اشرف و موسی تا صدیقه و ندا و زهره وگیتی برای انتخاب آزادانه یکایک مردم ایران بهپا خاسته است. ما نظام استبدادی حاکم را باطل اعلام کردهایم، ما دین اجباری و زنستیز را باطل اعلام کردهایم، ما قانون اساسی ولایتفقیه را باطل اعلام کردهایم. قانون اساسی ما، آزادی، دموکراسی و برابری است. قانون اساسی ما نه درمصوبات خبرگان جنایت، بلکه امروز در قلب یکایک ایرانیان حک شده و فردا توسط مؤسسان منتخب مردم نوشته خواهد شد. مبنای این قانون، یک جمهوری آزاد، بردبار و پیشرفته است، مبنای آن کثرتگرایی و جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی است. اصول ما برابری حقوق ملیتها و اقلیتهای مذهبی و جامعهیی بدون شکنجه و اعدام است.
با همین آرمان و با همین ایمان، ما در پی بنای یک جامعه آزاد و دموکراتیک هستیم.یک قرن پیش، مجاهدان مشروطه در پی «عدالت، حریت، مساوات و اتحاد» بودند. سپس مصدق بزرگ بهپاخاست که میگفت: «مقصود این است که مردم در نیک و بد امور شرکت کنند و مقدرات مملکت را به دست گیرند». آنگاه فداییها ومجاهدین و دیگر پیشتازان مبارز، برای سقوط دیکتاتوری پیشین راه گشودند و حالا مقاومت ما با کهکشان شهیدانش، از اشرف و موسی تا صدیقه و ندا و زهره وگیتی برای انتخاب آزادانه یکایک مردم ایران بهپا خاسته است. ما نظام استبدادی حاکم را باطل اعلام کردهایم، ما دین اجباری و زنستیز را باطل اعلام کردهایم، ما قانون اساسی ولایتفقیه را باطل اعلام کردهایم. قانون اساسی ما، آزادی، دموکراسی و برابری است. قانون اساسی ما نه درمصوبات خبرگان جنایت، بلکه امروز در قلب یکایک ایرانیان حک شده و فردا توسط مؤسسان منتخب مردم نوشته خواهد شد. مبنای این قانون، یک جمهوری آزاد، بردبار و پیشرفته است، مبنای آن کثرتگرایی و جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی است. اصول ما برابری حقوق ملیتها و اقلیتهای مذهبی و جامعهیی بدون شکنجه و اعدام است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر