۱۳۹۴ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

ایران - منادی بامداد خجسته ی رهایی


مجاهد شهیدغلامرضا خسروی همراه پسرش

چشم برسرو وسپهرآزادی داشت، دل درگرو عشق و وصال آن، چون پروانه یی ازپرهای پرپرخود، رنگین کمانی را ساطع کرد و با طیف رنگارنگی ازمعناها و پیام ها، بردیدگان و اندیشه و آینده ی پیرامون خود پل زد. بیدلی ها وبیقراریهای یاران هم زنجیر و راهیان سپیده را به حجم فریاد بدل ساخت و حصار و قلعه وسلول و زندان ولایت انسان ستیز را به کانون شورش. پتک، برسنگ شب جلاد زد. دیکتاتور را به بن بست کشاند - بن بست تاریخی همه ی دیکتا تورها دربرابرآزادی.غلامرضا خسروی تبلور نیل به جامعه یی آزاد و رها، را ردمجاهدین خلق وپیشگامان اشرف و لیبرتی یافت. بهای ادراک خود برای پاسخ به آمال و آرمان رهایی ایران را، به مهری خون سرشته بالغ نمود. برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر